ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

نمایشگاه کتاب

ما هنوز جریان جاسوسی پیرمرد را به علی نگفته بودیم. رو به سعید چرخید و گفت: «برای هر خبر پولم پیشنهاد می‌ده؟» من و سعید بلافاصله منظور حامد را از کنایه‌ای که زده بود، گرفتیم.
حسین که رفت، در مغازه تا مدتها بسته بود. برای اینکه آنجا هم بدون استفاده نماند، وسایلش را بردیم زیرزمین خانه برادر شوهرم و مغازه را کردیم محل جمع‌آوری کمک به جبهه.
قاسمعلی فراست درباره افزایش کتاب‌های خاطرات جنگ گفت: نمی‌توانم از نوشتن درباره جنگ دست بکشم، چون صحنه‌هایی که دیدم از جلوی چشمم کنار نمی‌رود. هنوز در ذهن من، برادرم و صدها نوجوان نقش بسته است.
می‌دانست مسافری بیش نیست. نمی‌خواست از آینده‌ای بگویم که می‌دانست نخواهد بود. زبانش نرم بود. اصلاً به زبان نمی‌آورد. با چشم‌هایش حرف می‌زد. با نگاهش. تلخ بود. این رفتن تلخ بود و...
نادر جهانبانی خلبان اف 5 بود امریکایی‌ها هم از قانون کاپیتولاسیون برخوردار بودند. اضافه بر آن این موضوع تاکنون از طرف حتی یک نفر از نظامیانی که در نیروی هوایی حکومت پهلوی خدمت کرده بودند، بیان نشده.
دست خط محمدحسین بود. همه را دعوت به پیروی از امام و ولایت فقیه کرده بود. سفارش کرده بود مواظب باشید تا دزدان سیاستمدار نتوانند این امت را از انقلاب و اسلام ناامید کنند...
رمان «کنعان» نوشته «علی علی‌بیگی» به نام یکی از شهیدان مدافع حرم سید علی زنجانی به نگارش در آمده و بیانگر زنگی این شهید دو تابعیتی ایرانی و لبنانی از تولد تا زمان شهادت است.
وقتی آمدن امام حتمی شد و امام آمد، روی زمین نبود انگار. هلیکوپتر امام را که دید شال گردنش را از گردنش باز کرده بود و توی هوا می‌چرخاند. دوید طرف من بالای سرم را نشان می‌داد و داد می‌زد هلیکوپتر امامه.
هر سال شب پانزدهم ماه مبارک رمضان شب ولادت امام حسن (ع)، محمد افطاری می‌داد. نگران محمد بودم که غصه افطاری ندادن امسال را می‌خورد؛ خودش ولی هیچ نمی‌گفت. افطاری مخصوص کسانی بود که بهزیستی خانه شان بود.
نزدیک به دوسال از فعالیت تلویزیون اینترنتی کتاب می‌گذرد. شبکه‌ای که با شعار خردورزی و دانایی در بستر تلوبیون کار خود را آغاز کرد.
پیشخوان